نقد بازی «watch dogs»؛ سگهای نگهبان

این بازی توسط استودیو قدیمی یوبیسافت(Ubisoft) ساخته شده است که قطعاً نام این استودیو را با سری بازیهای اساسینز کرید میشناسید و باید بدانید که این شرکت، بازیهای اساسینز کرید را با ساختار ضداسلامی و دینی طراحی کرده و این ضد دینی بودن را به مخاطب میخوراند.
این بازی برای پلتفرم Pc و کنسول تولید و اولین نسخه آن در سال 2014 روانه بازار شد.
ژانر: اکشن / جهان باز / مخفیکاری
داستان بازی
این بازی در شهر شیکاگو جریان دارد؛ جایی که همه چیز با اطلاعات و سرورهای مجهز پوشیده شده و برای فرار از دست پلیس و سیستمهای اطلاعاتی، باید بدانید چگونه از تلفن همراه خود استفاده کنید.
شخصیت اصلی بازی، ایدن پیرس، به دنبال قاتلان همسر و فرزند خود است که در روند داستان بازی با مشکلات مختلفی روبرو میشود که راه رسیدن به قاتلان را دشوارتر میکند.
قاتل کسی است به نام جوزف دمیکو که با دستکاری پروندۀ خود، از چنگ قانون فرار کرده و حالا ایدن به دنبال قاتل است تا انتقام بگیرد؛ اما این مسیر هرگز آسان نخواهد بود و او میداند که قطعاً برای این کار، نیاز به همراهی دوستان خود دارد.
نکات بازی
نکات مثبت
گرافیک صوتی و تصویری بازی، بسیار خوب طراحی شده است و بهراحتی میتواند مخاطب را با خود همراه کند. استفاده از تکنولوژی و بهکارگیری آن بهصورت مداوم، از دیگر نکات جذاب این بازی میباشد.
روند داستان بازی خوب است و بهراحتی میتوانید روند بازی را متوجه بشوید. سازنده سعی کرده از حاشیههای بیمورد دوری کند و با اضافهشدن شخصیتهای جدید، خللی به داستان اصلی وارد نکند.
شما با تلفن همراه خود، تمام شهر را زیر نظر دارید و با بکار بردن آن، اعمالی همچون: هککردن تلفن مردم برای پیداکردن سرنخ و یا خالیکردن حسابشان و یا حتی سرقت ماشین، همه در روند بازی قابلمشاهده بوده و کمکم با این قابلیتها آشنا میشوید.
تخریبپذیری محیط نسبتاً خوب بوده و شما را راضی نگه میدارد؛ هرچند میتوانست بهتر نیز باشد و در کنار گرافیک ساختاری بازی (طراحی شخصیت اصلی بازی، توجه به نکات ریز مانند چاه آب، سطح خیابان و عابربانک و…) جذابیت بیشتری به بازی بدهد.
نکات منفی
هندلینگ (فرمانپذیری) بازی بسیار ضعیف است و این نکته را وقتی رانندگی میکنید، بهراحتی متوجه میشوید. سرِپیچها با مشکل روبرو میشوید و برای همین، کنترل ماشین و موتور بسیار سخت است.
جزئیات بازی همانطور که اشاره شد، خوب است؛ اما بهعنوانمثال، هنگام برخورد با ماشینها، نشانهای از خسارتی که توقع میرود، نیست؛ مثلاً با برخورد از روبرو، فقط مقداری از کاپوت ماشین جمع میشود!
گفتیم که خواهر شما دزدیده شده و باید او را نجات دهید؛ ایجاد این تفکر که اگر قانون انجام نداد یا نتوانست، خودتان دست بکار شوید، حرف غلطی است؛ چراکه دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود؛ هرکس، هر جور دلش بخواهد حق خودش را میگیرد و هرجومرج به وجود میآید؛ باید فرزند نوجوان را آگاه کرد که هر مشکلی، راه حل خود را دارد. شخصیت اصلی بازی حتی به پلیس هم خبر نمیدهد؛ چراکه به پلیس اعتماد ندارد و میداند نمیتواند کاری انجام دهد؛ برای همین خودش دستبهکار میشود.
بهخاطر اینکه بازی، جهان باز است؛ یعنی هر کاری بخواهید، میتوانید انجام دهید، و اختیار همه کار، در دست ما میباشد، بهناچار حقایق جهان غرب را نیز نشان داده است.
بهطورمثال، همان ابتدای بازی، وقتی در راهروی ساختمان خود قدم میزنید، باید چند نفر را هک کنید که شاهد روبوسی یک زن و مرد هستید. در برخی مراحل بازی نیز، شما به مشروبفروشی (بار) و جاهایی که تجارت زن انجام میدهند میروید که قطعاً صحنههایی که میبینید همه مخصوص بزرگسالان و غیر مناسب کودکان است .